اهميت اخلاق و مسئوليت هاي اجتماعي مديران (قسمت دوم)
اکتبر 30, 2016اهمیت اخلاق و مسئولیت های اجتماعی مدیران (قسمت چهارم)
نوامبر 2, 2016بروز رسانی 1401/10/08
اهميت اخلاق و مسئوليت های اجتماعی مديران (قسمت سوم)
رابطه اخلاق و مسئولیت اجتماعی مدیران
مدیران زمانی می توانند به مسئولیت های اجتماعی خود عمل کنند که آن سازمان و مجموعه نیز مسئولیت های قانونی خود را به صورت صحیح انجام داده باشد و موفق در این زمینه باشد.
اگر غیر از این باشد مدیران آن مجموعه هم نمی توانند به مسئولیت های اجتماعی خود عمل کنند حال با ورود به مسئولیت های اجتماعی یک چهارچوب اخلاقی به آن اضافه می شود که بر اساس آن مدیران به فعالیتهای خود عمل می کنند و این اخلاق یک مدیر هست که باعث می شود مدیر از برخی اقدامات خودداری کرده و وضع جامعه را بهتر کرده یا با انجام برخی کارها موجب بدتر شدن وضعیت جامعه گردد.
اخلاق مدیران رفتاری است که نه تنها باید طبق قوانین موجود باشد بلکه باید متناسب با ضوابط اخلاقی و عرفی آن جامعه هم باشد .
مدیر یك سازمان زمانی می تواند به مسئولیت اجتماعی خود عمل نمایدکه سازمان وی در اهداف اقتصادی و مسئولیت های قانونی سازمانی خود موفق باشد و اگر غیر از این باشد مسلماً مدیر نمی تواند به مسئولیت اجتماعی خود عمل نماید.
حال با ورود مسئولیت اجتماعی یك چهارچوب اخلاقی به آن اضافه می شود كه بر اساس آن مدیران به فعالیتهایی اقدام می كنند كه وضع جامعه را بهتر كرده، از انجام كارهایی كه باعث بدتر شدن و ضیت جامعه می گردند پرهیز می كنند.
مسئولیت اجتماعی جنبه های عملی، مدیریت اخلاقیات، محیط كار، نكات تدوین كدهای اخلاق و رفتار، روزامدكردن خط مشی ها و رویه ها،راهكارهای حل معضلات اخلاقی وغیره را پوشش می دهد.
در این مطلب با همت وکیل دعاوی خانواده مسائل مربوط به موضوع مذکور را ذیلاً بررسی می کنیم .
اما اخلاقیات را نمی توان به صورت مستقیم مدیریت كرد، بلكه باید به طور غیر مستقیم بوده، مثلاً رفتار مدیر سازمان یا رهبر فعلی سازمان بر كاركنان و محیط كار به شدت تأثیر می گذارد و حتی هدایت كننده رفتار آنهاست، اولویت های استراتژیك مانند حداكثر كردن سود افزایش سهم بازار، كاهش هزینه ها و … خود تأثیر زیادی در اخلاق كاركنان دارد، حال باید توجه داشت قوانین و مقررات مستقیماً بررفتارها در جهت اخلاقی تر شدن به گونه ای كه ضررو زیان ناشی از رفتارهای بد اجتماع به حداقل برسد، مؤثر است.
ارتباط با وکیل طلاق از طریق این سایت امکان پذیر می باشد.
دیدگاه های گوناگون نسبت به اخلاق مدیریت
اخلاق مدیریتی رفتاری است كه نه تنها طبق قانون، بلكه متناسب با ضوابط اخلاقی معمول در كل اجتماع باشد.
این كه انتخاب های فردی بایستی پیرو كدام ضوابط اخلاقی باشند، موضوع مورد بحثی است، در طول سالها فیلسوفانی چون استوارت میل، جان لاك، توماس جفرسون، چهار طریق فكرد كردن درباره اخلاق را مشخص كردند كه عبارتند از :
الف- نگرش سودمندی: رفتار اخلاقی آن است كه بیشترین خیر را به حداكثر مردم برسانند
ب- نگرش فردی: : رفتار اخلاقی آن است كه برای منافع شخصی دربلند مدت بهترین باشد.
جهت مشاوره حقوقی در مورد طلاق ، با سایت وکیل خانواده در ارتباط باشید .
ج- نگرش مبتنی برحقوق اخلاقی: : رفتار اخلاقی آن است كه به حقوق اساسی مشترك كلیه انسان ها احترام بگذارد.
د- نگرش مبتنی بر عدالت( عادلانه): رفتار اخلاقی آن است كه منصفانه وبی طرفانه دربرخورد با تمامی مردم باشد.
مشاوره حقوقی مهریه در سایت وکیل خانواده قابل دسترسی می باشد .
درخصوص اصول اخلاقی قابل قبول به سه دیدگاه از لحاظ حرفه ای اشاره كرده اند كه شامل:
1- دیدگاه ابزاری DEONTOLOGICAL
2- عدالت ، ارزش TELEOLOGICAL
3- تقوا یا اخلاق ناب VIRTUE، می دانند.
درمقاله دیگر چند دیدگاه را برای تحلیل موضوعات اخلاقی ورفتاری در سازمانها بررسی می شود.
1- سطوح تحلیل
2- مدل های اداراكی
در بخش نخست مدیرانی كه با موضوعات اخلاقی روبه رو هستند باید بتوانند این معماها را حل كنند كه درسه سطح مطرح می شود. سطح سیستمی كه شامل ارتباطات محیطی با مسئولیت اخلاقی است، همچنین سطح سازمانی باید مورد ملاحظه قرار گیرد.
یك سازمان به طور داخلی با كاركنان و سرمایه گذاران در ارتباط است و باید حوزه های خارجی را هم در نظر داشته باشد.
سطح سوم رفتار فردی است كه امری مشهود در اخلاق مدیریتی می داند.
دومین موضوع ضروری در هنگام حل معماهای اخلاقی ، عبارتست از تنظیم مدل های ادراكی از استدلال اخلاق، این موضوع خود سه دیدگاه پایه ای را خلق می كند : اولین مدل استدلال اخلاقی می تواند به نام منفهت طلبی نامیده شود که بامنافع و مضرات بالقوه هرعمل سروکاردارد .طبق این مدل هرعمل که منافع را حداکثر وزیانهارا حداقل نماید.
به عنوان عمل اخلاقی شمرده میشود.
مدل دیگر ازاستدلال اخلاقی عبارتست از مدل كانتی (KANT) یا مدل حقوق اساسی، این مدل حكم می كند كه تمام مردم دارای حقوقی بنیادی هستند كه باید مورد رعایت و احترام قرار گیرند، بنابراین عملی از نظر اخلاقی صحیح است كه حقوق همه افراد را در یك وضعیت خاص، تا حداقل ممكن نقض نماید.
بهداشت روانی و تاثیر آن در کاهش بزهکاری را نیز مطالعه نمایید.